تعبیر شعر
تعبیر شعر

تعبیر شعر

شعر

هیچکس ندانست که کوه چون سنگ بود تنها شد& یا چون تنها بود سنگ شد....

غریبى

در وطن مثل غریبانم نمى دانم چرا؟& روز و شب سر در گریبانم نمى دانم چرا؟

هر که را از روى دل جانم فدایش مى کنم& مثل عقرب مى زند نیشم نمى دانم چرا؟

شعر

از میان جمع یاران ما چه تک افتاده ایم

قطره اى اشکیم که از چشم فلک افتاده ایم

تلاش

حرکت کن شاید ببازى، ولى حرکت نکنى حتما مى بازى، از دیگران براى رسیدن به جاى خوش، نباید جا خوش کرد، یاد کن تا یاد بگیرى، با تعلّل تصمیم بگیر تا با تعجیل تسلیم نشى، براى پیشرفت باید مدام پیش رفت، شاید نبردیم ولى هنوز نمردیم.

با سلام به شما دوستان گرامى؛ هفته دفاع مقدس گرامى باد؛ و همین طور ماه مهر، دوستان لطفا نظرات خودتون رو بگین یا تو نظرسنجى شرکت کنین؛ با تشکر از شما دوستان خوبم (فعلا)

روزگار

جوانه اى را آب داد و، ثمرش گلى شد&گلى را بر چید و خزان شد

پاییز آمد و جوانه بى ثمر شد&باران نم نم آمد و آن شب ماندگار شد