دوستانى را بپذیر که دوست واقعى هستند؛نه دشمن!
دوستت را بشناس و به آن عشق بورز و از هیچ برایش کم نگذار؛که برایت کم نگذارد.
سلامى چو بوى خوش آشنایى
چه شبى بود این شب کذایى
سلام به شما کاربران عزیزم،انشاالّاه شب خوشى رو پیش رو داشته باشین؛ دوستان خواهشاً زمانى که به وبلاگ مراجعه مى کنین،زحمت بکشین تو نظرسنجى شرکت کنین و نظراتتون هم براى مدیر وبلاگ ارسال نمایید؛با تشکر از مراجعت شما به وبلاگ تعبیر شعر، خسته نباشید و خداحافظ.
کاش ساعت مى ایستاد و بر مى گشت به عقب
به سال هاى دور گذشته
به بچگى هام، به روز هاى سخت
شب هاى سرد زمستون
گرماى تابستون
بازى هاى شاد
کاش.............؛ سخت بود ولى شیرین بود.
شب است و امشب و هر شب کجایى& منتظرت هستم اى دل غم دیده بازا
دنبالت هستم و گفتند خمارى& بیا و برگرد و امشب سحر کن
پیش ما باشو با ما درد دل کن
آینه ها رو نشکنو نکن منو فراموش& بیا با من صادق باشو از من نشو دور
دوریت برام سخته عزیزم& شبو کجا مى خوابى منتظرت هستم
شب است و برف و بوران و سرما& گرمایى نیست از سوز سرما
درو ببند و بزار خونه گرم بشه& تا گرم بشیم استخونا یخ نشه
دلم لرزید از بید تو مجنون& درخت عشق است از دیده ى تو
قلبت پاک دامنو عشقت نفس بود& شه شب ها امشب بود و امشب بى ثمر بود
سیاهى چشم هات رو مى خوام& کبودى لب هات رو مى خوام
چشم منو کور کردى از عشقت گلکم& تا کى باید منتظر خندت باشم گلکم
به دنیا آمدیمو دفتر شروع شد& شدیم دانش آموز و درسا شروع شد
زن گرفتیمو شدیم،متأهل& به زن گفتیم اى خیره بر دل
تو مرا احاطه کردى میدونى& منو ویرونه کردى مى دونى
که گفتا
من عاشق چشاتم مى دونى& عاشق مهربونیاتم مى دونى
تو خودتو از من نگیر خواهشاً& شعرى بخون که رامت بشم
ستاره ماه شب ١٤ شدم& ماه هم تویى تویى تویى عزیزم
سیاهى شبم کبود و خستس& کهکشون راه شیرى بستس
زمین سرد و آسمون سرخ و سفیده& دلم تاپ افتاده توى غریبه
بیا پسش بگیر که مال توئه& که منم،دلم با توئه
امشب شب شعر است& شب جشن و سرور است
شب عشق منو تو& شب غرور ماه است
امشب گذشت و فردا رسید اى دل& دل دل نکن اى دل،که فردا تمومه
پرچم ایران رو فشردم ز خاک& تیرهاى کمان رو فداى ایران کردم
قدرتم رو نشان شیر مردى& همه چیزم فداى ایرانمو ایرانمو ایران
در وطن مثل غریبانم نمى دانم چرا؟& روز و شب سر در گریبانم نمى دانم چرا؟
هر که را از روى دل جانم فدایش مى کنم& مثل عقرب مى زند نیشم نمى دانم چرا؟
جوانه اى را آب داد و، ثمرش گلى شد&گلى را بر چید و خزان شد
پاییز آمد و جوانه بى ثمر شد&باران نم نم آمد و آن شب ماندگار شد