در دل تنهای باران،من صدایت می کنم
بر عبور دیدگانت،جان فدایت می کنم
پاکی دریای دل،سهم من از یاد تو است
چتر دل را سایه بان غصه هایت می کنم
گرچه سهمم از تو اینک یک نگاه ساده است
در دلم با یک نظر،من ،صد دعایت می کنم
شعرهای آشنایی،چون رسد بر چشم دل
با غزلهای دلم،من با صفایت می کنم
حس باران میشوم چون بگذری از کوچه ام
من قرار دیدگانم را رهایت می کنم
بغض باران خورده ام را مینهم بر شانه ات
بال پرواز دلم را،در هوایت می کنم...
خیلیم عالی
الان این شعره مال خودته
تشکر
بله دوست عزیز
اقا من نفهمیدم تو خودت شاعری شعر مینویسی؟
اگه سرم خلوت باشه، بله